تکاپو کردهام در هر زمینه
به هر کنجی تپی آخر همینه
اگر پرپر زنی صد سال دیگر
گُل ما با گِل غربت قرینه
مهاجر راه پرکار نوینه
مهاجر شعله گردان چنینه!
پس از بغض عمیق این بیابان
مهاجر اشک غمبار زمینه
o
قلم را از رخ دفتر کشیده
نشسته گوشهای رنگی پریده
چه بنویسد کسی از داغ و هجران
مهاجر هاجر هردم شهیده